Web Analytics Made Easy - Statcounter

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر چند 27 مهر هر سال یادآور اعدام و فقدان مرتضی کیوان است که تا دهه‌ها بعد نام او در آثار بزرگان ادبیات ایران پژواک داشته و دارد اما امسال و در 1401 خورشیدی با سال‌های قبل یک تفاوت بارز دارد و آن هم این که حالا هوشنگ ابتهاج (سایه) که 68 سال پس از او زیست و هرگز یاد او را به باد فراموشی نسپرد نیز در نیمۀ تابستان امسال از جهان رخت بربست و رفت تا به جز بانو پوری سلطانی مادر کتاب‌داری نوین ایران که همواره با خاطرۀ او می‌زیست و پس از احمد شاملو و نجف دریابندری که از کیوان بسیار یاد می‌کردند سایه هم رفته باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  


   درست است که هم شاملو و هم سایه برای او شعر گفته‌اند اما توصیف دریابندری از او تصویر کاملی از کیوان به دست می‌دهد:  

   «ظاهرش عادی بود. قدش از متوسط، اندکی کوتاه‌تر بود. با قدم‌های تند راه می‌رفت. موی خرمایی موج‌داری داشت که به دقت به عقب شانه می‌کرد. عکس‌های قدیمش نشان می‌دهد که قبلا فرقش را از وسط باز می‌کرده و به مویش روغن می‌زده. این هم مثل کراوات رنگی از آن چیزهایی بود که بعداً کنار گذاشته بود.

 
     چشم و ابروی گیرایی داشت. پشت چشمش ورم‌دار و ابرویش کمانی و کشیده بود؛ کامل‌ترین ابرویی که من دیده بودم. همیشه فکر می‌کردم اگر دختر بود لازم نبود حتی یک مو از زیرابرویش بردارد. بینی‌اش کشیده ولی کوفته بود. پشت لب بلندی داشت که به سبیل باریکی آراسته بود. دو تا دندان جلوش کمی روی هم سوار شده بود و شاید به همین علت، حرف سین را کمی بچه‌گانه تلفظ می‌کرد. آدم، خیلی زود با قیافه‌اش، اُخت می‌شد و او هم خیلی زود، سر شوخی را باز می‌کرد.


   همیشه یک قلم خودنویس خوب با جوهر سبز و مقداری یادداشت توی جیب بغلش داشت. این یادداشت‌ها را از لای کتاب‌ها و مجله‌ها و حتی روزنامه ها برمی‌داشت. از هر نکتۀ عجیب یا مضحکی که به چشمش می‌خورد.
 
   ما معمولا همدیگر را توی کافه‌ها می‌دیدیم و همین که می‌نشست یادداشت‌هایش را درمی‌آورد و روی میز می‌ریخت. اسم این یادداشت‌ها "گنجشک‌های کیوانیه" بود و همۀ ما برای دیدن آخرین گنجشک‌ها بی‌تاب بودیم. بعضی از این گنجشک‌ها را عینا از توی مجله‌ها می‌برید و لای کتابچۀ بغلی‌اش می‌گذاشت و مطالب روزنامه ها را هم بعد از چاپ ویرایش می‌کرد.

   او در واقع اولین ویراستار ایران بود... بعد از کودتای 28 مرداد من و دوستانم دستگیر شدیم و ما را برای محاکمۀ مجدد از آبادان به لشگر دو زرهی تهران آوردند و همه به حبس‌های سنگین محکوم شده بودیم. 6 نفر دریک سلول افتادیم و شروع کردیم به وارسی دیوار سلول. یک خط آشنا را شناختم: مرتضی کیوان 7/26/ 1333 واین که می‌گویم مربوط به پاییز 1334 است یعنی درست یک سال بعد از اعدام مرتضی. چون او را سحرگاه 27 مهر 1333 در همان لشگر زرهی اعدام کردند. همان خط روی دیوار را روی دیوارۀ یک لیوان لعابی دسته دار نخودی رنگ با مداد کپی هم دیدم که نوشته بود:

  درد و رنج تازیانه چند روزی بیش نیست
  رازدار خلق اگر باشی همیشه زنده‌ای». 

   اینها را نجف دریابندری در گفت‌و‌گو با ناصر حریری در کتاب «یک گفت‌و‌گو» - نشر کارنامه- دربارۀ مرتضی کیوان گفته و در گفت و گو با مجلۀ نگاه هفته هم به آن ارجاع داده است. هم او که با شعری از احمد شاملو جاودانه شد:

  نه به خاطر سنگ‌فرشی که مرا به تو می‌رساند
  نه به خاطر شاه‌راه‌های دوردست
  به خاطر ناودان، هنگامی که می‌بارد
  به خاطر کندوها و زنبورهای کوچک
  به خاطر جارِ بلند ابر در آسمانِ بزرگ آرام
 
  به خاطر تو
  به خاطر هر چيز کوچک و هر چيز پاک به خاک افتادند
  به ياد آر!
  عموهايت را می‌گويم،
  از مرتضي سخن مي‌گويم ... 

   با این که نظامی نبود چون به چند افسر فراری ارتش پناه داده بود او نیز همراه آن افسران، محاکمه و به اعدام محکوم و صبح 27 مهر 1333 تیرباران شد.

   درست است که سابقۀ همکاری با حزب توده را داشت اما توده‌ای (به مفهومی که دیگران بودند) نبود و بیشتر روزنامه‌نگار بود. این ادعا هم با مجلات غیر حزبی که با آنها همکاری داشت روشن می‌شود و هم از همکاری با دولت ملی دکتر مصدق.

   به خاطرات دریابندری و شعر شاملو اشاره شد. اما تأثیر مرتضی کیوان تنها بر این دو نبود. او که به لحاظ سن وسال چند سالی از دوستان خود بزرگ‌تر بود چنان تأثیری بر چهره‌های شاخص آن روزگار گذاشت که هر یک در سوگ او نوشتند و سرودند: از سیاوش کسرایی و هوشنگ ابتهاج تا مصطفی فرزانه و خود نیما البته.

   مرتضی کیوان، بیش از آن که سیاسی و حزبی باشد ادبی و فرهنگی بود و اگرچه در رسانه‌های رسمی حتی بعد انقلاب از او یاد نشد اما شعر شاملو و همسر وفاداری که تمام عمر خود را وقف کتاب‌داری کرد و به "مادر کتاب‌داری ایران" شهرت یافت نام مرتضی کیوان را زنده نگاه داشتند.


   پوران‌دخت سلطانی و او درست 4 ماه قبل از اعدام کیوان در ۲۷ خرداد ۱۳۳۳ ازدواج می‌کنند و «سال بد، سال باد، سال اشک، سال شک... سال پَست، سال درد، سال عزا، سال اشک پوری، سال مرگ مرتضی» روایت همین رنج است. چرا که پوری هم خود به زندان می‌افتد اما پس از مرگ مرتضی آزاد می‌شود. عروس جوان اما به سرعت درهم شکسته و خسته و به بیماری سل مبتلا شده بود و با لباس عزا برای درمان به انگلستان می‌رود. در لندن درمان می‌شود اما مرتضایی نبود که بازگردد. می‌ماند و در کمبریج در رشته ادبیات انگلیسی درس می‌خواند و پس از 8 سال زندگی در اروپا به ایران بازمی‌گردد.

   هنوز بیش از آن که پوری سلطانی باشد همسر مرتضی کیوان اعدامی بود و او می خواست خودش باشد با نیروی عشق و یاد مرتضی. پس چنین کرد و چون مجال تدریس نداشت در کتابخانه‌ بانک مرکزی به کار کتاب‌داری می‌پردازد و در ضمن کار، کتاب «هنر عشق‌ورزیدن»  نوشتۀ اریک فروم را ترجمه کرد که با استقبالی بی‌مانند روبرو شد و نام آن را دست کم چند نسل شنیده‌اند و کثیری خوانده‌اند.  


  پوری خانم چنان شیفته کتاب‌داری می‌شود که در این زمینه هم دوباره  به تحصیل می‌پردازد و  تا پایان عمر زندگی خود را وقف کتاب و کتابخانه و کتاب‌داری می‌کند تا جایی که لقب مادر کتاب‌داری نوین ایران می‌گیرد در حالی که از نام و یاد مرتضی کیوان لحظه‌ای غافل نبود.

   جالب است بدانیم نام مرتضی کیوان درست دو ماه بعد از پیروزی انقلاب و در 22 فروردین 1358 هم تازه شد. روزی که 11 نفر از سران رژیم پهلوی اعدام شدند. یکی از آنان سرتیپ مجیدی رییس دادگاه بدوی افسران حزب توده بود که البته بیشتر به خاطر حکم اعدام رهبران فداییان اسلام محکوم شد نه دادگاه بدوی افسران.

    حکم مرتضی کیوان البته در پی تشکیل دادگاه تجدید‌نظر سران سازمان نظامی حزب توده به ریاست سرلشگر منصور مزین و دادستانی سرتیپ امیرحسین آزموده اجرا شد همراه با ۱۰ نظامی: سرهنگ محمدعلی مبشری، سرهنگ عزت‌الله سیامک، سرگرد هوشنگ وزیریان، ستوان‌یکم عباس افراخته،سروان نورالله شفا، حسین سبزواری، سرهنگ نعمت‌الله عزیزی نمینی، سرگرد نصرالله عطارد، سروان نظام‌الدین مدنی، ستوان‌یکم اسلامی، سروان واعظ قائمی و مهندس مرتضی کیوان. در گزارش این محاکمه و ویدییویی که موجود است نیز بر غیر‌نظامی بودن کیوان تأکید می‌شود اگرچه بعدتر گفته شد او در حال گذراندن سربازی بوده حال آن که متولد 1300 بود و در آن زمان 33 سال داشته است.

    اگرچه دو تن از اعضای این گروه که به خاطر سرهنگ سیامک به گروه سیامک نیز شهرت یافته بود بهانۀ سرودن ترانۀ عاشقانۀ «مرا ببوس» هم شدند اما حضور مرتضی کیوان به جمع آنان وجه شاعرانه‌ای داد و انتساب به حزب توده آنان را نزد مردم منفور نساخت. چرا که در آن زمان چهره‌های شاخص ادبی با این حزب مراوده داشتند اگرچه غالب آنان بعدتر راه خود را جدا کردند و هر چند بعدتر اصطلاح «توده نفتی» رایج شد و توده‌ای بودن و مصدقی بودن  قابل جمع به نظر نمی‌رسید اما مرتضی کیوان هم دوستدار مصدق بود. کما این که مهدی اخوان ثالث نیز که بعد 28 مرداد، به اتهام همکاری با حزب توده بازداشت شد در همان زندان شعری در وصف مصدق سرود و خود بعدها گفت:


   «این شعر [تسلا و سلام] را برای زنده‌یاد دکتر مصدّق گفته‌ام . در آن وقت‌ها ـ در سال ۳۵ ـ نمی‌شد اسم مصدّق را ببری؛ این بود که بالای شعر نوشتم: برای پیرمحمّدِ احمدآبادی.


   من خودم در زندان بودم که آن مرد بزرگ و بزرگوار تاریخ معاصر ما را گرفته بودند و تقریباً محکوم کرده بودند.


  وقتی ما را در زندان زرهی برای هواخوری می‌بردند، او [دکتر مصدّق] را می‌دیدیم که در یک حصار سیمی خاص و جداگانه‌ای به تنهایی راه می‌رفت و قدم می‌زد؛ مثل شیری درون قفس. بعدها این شعر را برایش گفتم:


  دیدی دلا که یار نیامد؟
  گرد آمد و سوار نیامد
   بگداخت شمع و سوخت سراپای
   و آن صبح زرنگار نیامد...»


   جا دارد از حُسن‌سلیقه شورای قبلی شهر تهران در نام‌گذاری برخی خیابان‌های تهران  ولو فرعی به نام بزرگان فرهنگ و ادبیات هم یاد شود چون اکنون خیابان مجاور کتابخانه ملی ایران در خیابان میرداماد که به بزرگراه حقانی (جهان کودک) راه دارد به نام «پوری سلطانی» است و مناسبت آن هم روشن است که نقش اوست در پایه گذاری کتاب‌داری نوین در ایران هر چند هر که را که با مرتضی کیوان آشنا باشد به یاد او هم می‌اندازد و دست‌کم هر بار که از آن عبور می‌کنم صدای پر طنین بامداد شاعر انگار در خودرو می‌پیچد: از مرتضی سخن می‌گویم...

منبع: عصر ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۲۱۶۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاه استاد مطهری به آینده جمهوری اسلامی به روایت افروغ

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بنابر آنچه جماران روایت کرده است، مرحوم عماد افروغ، اندیشمند حوزه جامعه شناسی در یادداشتی با عنوان "شهید مطهری و آینده جمهوری اسلامی" که در مجله شماره 76 حضور به رشته تحریر در آورده بود بر اینکه اگر به حرف های استاد شهید مرتضی مطهری توجه می کردیم حال و روز بهتری داشتیم تاکید کرده و چنین نگاشته است:

‌ ‌حقیقت این است که اگر به حرف های استاد مطهری توجه می کردیم، امروز حال و روز بهتری داشتیم. استاد شهید مرتضی مطهری با ضرورت های زمانی و مکانی کاملا آشنا بود، دغدغه یک روشنفکر حقیقی و واقعی را داشت و همواره می کوشید مدافع مردم باشد. شهید مطهری به عنوان یک عالم اسلامی تلاش کرد ایدئولوژی اسلامی را احیا کند و در مواجهه با چالش های پیش ‌رو سربلند بیرون آید و به مسائل، معضلات و پرسش هایی پرداخت که هنوز جزو پرسش های اساسی ما محسوب می شوند. می توان گفت که شهید مطهری درد آشناست، وی با مسائل و دغدغه های روز کاملا آشنا بود و درک بسیار بالایی از سؤالات و چالش های روز داشت.‌

‌ دومین نکته را که درباره ویژگی های شاخص اندیشه های استاد مطهری می توان مطرح کرد باور بالایی است که وی نسبت به جامعیت اسلام داشت و این که مطهری اسلام را دین کامل می داند به همین دلیل در بیشتر آثار وی استناد به آیات و روایات زیاد به چشم می خورد چرا که سعی می کند حسب باورهایی که دارد پاسخ دینی کاملا ناب به پرسش ها ارائه دهد. از سوی دیگر مطهری تفکر فلسفی و عرفانی بالایی داشت. مسئله سوم درباره ویژگی های اندیشه های مرتضی مطهری نگاه عقلی و فلسفی وی است، شهید مطهری عقلی بارور و شکوفا داشت. سال ها زحمت کشیده با آرای فیلسوفان و عرفای بزرگ آشنا بوده و تفکر فلسفی و عرفانی بالایی داشت و با این پیشینه سراغ آثار و مکاتب مختلف می رفت و با دلیل و برهان به مناقشات پاسخ می داد و در این بین، جانب انصاف را هم رعایت می کرد که هم در داوری ها و هم در ارزیابی های خود منصف بود. ‌

‌مطهری هم در انتقال مفاهیم مدعیان مکاتب جانب انصاف را رعایت کرده و هم در داوری ها و ارزیابی ها، به طوری که گاهی وقتی آثار وی را مطالعه می کنید متوجه نمی شوید که این قول متعلق به خود است یا مکتبی که قرار است نقد شود. وی به علوم اسلامی تسلط داشت که غنا و محتوای آثار وی را بیشتر می کرد. شهید مطهری خودباور بود و به هیچ وجه شیفته مکاتب و آثاری که بررسی می کرد نبود. احساس می کرد با توجه به اندوخته ها و منابعی که دارد می توان به این شبهات پاسخ گفت و در پاسخ گفتن نیز به هیچ عنوان تعارف نمی کرد. گاهی فرد پاسخ را دارد اما تحت تأثیر مقتضیات و شرایط روز قرار می گیرد اما این امر در مورد مطهری صدق نمی کرد.‌

‌کسی که با قلم استاد شهید آشنا باشد طهارت را حس می کند علاوه بر آن آثار شهید مرتضی مطهری بهجت آفرین و امیدبخش است و علت آن دینی بودن این آثار است چرا که دین ‌سرشار از امید است. مطالعه این آثار امید و بهجت را به خواننده منتقل می کند. از آنجا که مطهری نگاه عقلی و همچنین فلسفی داشت، تأویل گرا نبود اما به تأویل هم درس می داد بلکه تلاش می کرد اتفاقاتی که بر اسلام گذشته اما اساسا ربطی به اسلام نداشته را بررسی کند. وی هر عقیده ای را بر نمی تابد. حسب همان نگاه تأویل گرایانه با متون و رسوم منحرف ولو به نام دین سخت در ستیز بود که این امر در کتاب حماسه حسینی مشاهده می شود.‌

‌دغدغه های شهید مطهری، دغدغه های امروز است. من اعتقاد دارم استاد شهید مرتضی مطهری بیشتر متفکر بعد از انقلاب اسلامی است، گرچه این امر نفی تلاش و نقش وی در ایجاد جمهوری اسلامی نیست اما آثار وی برای بعد از جمهوری اسلامی هم کاربرد دارد، به ویژه دغدغه هایی که در کتاب آینده جمهوری اسلامی مطرح کرده است. دغدغه هایی مثل آزادی تفکر، عدالت اجتماعی، استقلال فکری و معنویت و حتی هشدارهایی که به روحانیت داده، که تا حد امکان وارد مشاغل دولتی و تصدی گری نشده و از نقش نظارتی خود غافل نشوند. اگر به حرف های او توجه می کردیم حال و روز بهتری داشتیم. وی در کتاب " آینده جمهوری اسلامی" تصریح کرد که اعتقاد دارد آینده جمهوری اسلامی، آینده روحانیت است. چرا که برای روحانیت جایگاه بلندی قائل است.‌‎ ‎

‌‎‎مجله حضور، ج 76، ص 315-

27215

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902033

دیگر خبرها